معنی فارسی boxings

B1

مبارزات، رقابت‌های ورزشی که بین دو بوکسور انجام می‌شود.

The action of engaging in a boxing match or the techniques involved.

example
معنی(example):

مبارزات در مکان‌های مختلف در سراسر شهر برگزار شد.

مثال:

The boxings took place in different venues throughout the city.

معنی(example):

ما دیشب چند مبارزه مهیج را در تلویزیون تماشا کردیم.

مثال:

We watched several exciting boxings on television last night.

معنی فارسی کلمه boxings

: معنی boxings به فارسی

مبارزات، رقابت‌های ورزشی که بین دو بوکسور انجام می‌شود.