معنی فارسی boxmaker
B1بافرمانده جعبه، شخصی که جعبهها را میسازد.
A person or company that makes boxes, typically for packaging.
- NOUN
example
معنی(example):
بافرمانده جعبه جعبههای سفارشی برای فروشگاه ساخت.
مثال:
The boxmaker created custom boxes for the store.
معنی(example):
به عنوان یک بافرمانده جعبه، او باید در کار با چوب ماهر باشد.
مثال:
As a boxmaker, she had to be skilled in woodworking.
معنی فارسی کلمه boxmaker
:
بافرمانده جعبه، شخصی که جعبهها را میسازد.