معنی فارسی bracciale

A2

دستبند، شیء زینتی که به دور مچ دست پوشیده می‌شود.

A decorative band worn around the wrist.

example
معنی(example):

او یک دستبند زیبا بر مچ دستش می‌پوشید.

مثال:

She wore a beautiful bracciale on her wrist.

معنی(example):

یک دستبند می‌تواند هدیه‌ای عالی برای کسی خاص باشد.

مثال:

A bracciale can be a great gift for someone special.

معنی فارسی کلمه bracciale

: معنی bracciale به فارسی

دستبند، شیء زینتی که به دور مچ دست پوشیده می‌شود.