معنی فارسی brachycephalism

B1

براکیسفالیسم به نوعی از وضعیت دو یا چند نفر که تحت تاثیر براکیسفالی قرار دارند، اشاره دارد.

The phenomenon or condition characterized by the presence of multiple brachycephalies.

example
معنی(example):

براکیسفالیسم به شیوع براکیسفالی در یک جمعیت اشاره دارد.

مثال:

Brachycephalism refers to the prevalence of brachycephaly within a population.

معنی(example):

تحقیقات درباره براکیسفالیسم می‌تواند بینش‌های جدیدی درباره تکامل انسان ارائه دهد.

مثال:

Research on brachycephalism can provide insights into human evolution.

معنی فارسی کلمه brachycephalism

: معنی brachycephalism به فارسی

براکیسفالیسم به نوعی از وضعیت دو یا چند نفر که تحت تاثیر براکیسفالی قرار دارند، اشاره دارد.