معنی فارسی brachycephalization

B1

براکیسفالی‌سازی به فرایند تطابق فرم جمجمه با شرایط زیست‌محیطی اشاره دارد.

The process or result of developing a brachycephalic skull shape.

example
معنی(example):

براکیسفالی‌سازی اصطلاحی است که در انسان‌شناسی برای توصیف اشکال خاص جمجمه به کار می‌رود.

مثال:

Brachycephalization is a term used in anthropology to describe certain skull shapes.

معنی(example):

فرایند براکیسفالی‌سازی می‌تواند نشانه‌ای از سازگاری در گونه‌ها باشد.

مثال:

The process of brachycephalization can indicate adaptations in species.

معنی فارسی کلمه brachycephalization

: معنی brachycephalization به فارسی

براکیسفالی‌سازی به فرایند تطابق فرم جمجمه با شرایط زیست‌محیطی اشاره دارد.