معنی فارسی brachycephalize
B1براکیسفالی کردن به معنای تغییر شکل سر به سمت حالت کوتاه و عریض است.
To cause or undergo a change towards a brachycephalic shape.
- VERB
example
معنی(example):
برخی از جمعیتها ممکن است به دلیل فشارهای زیستمحیطی در طول نسلها براکیسفالی شوند.
مثال:
Some populations may brachycephalize due to environmental pressures over generations.
معنی(example):
تغییرات تکاملی ممکن است برخی از گونهها را به براکیسفالی سوق دهد.
مثال:
Evolutionary changes may cause certain species to brachycephalize.
معنی فارسی کلمه brachycephalize
:
براکیسفالی کردن به معنای تغییر شکل سر به سمت حالت کوتاه و عریض است.