معنی فارسی brancardier

B1

برانکاردیر، فردی که مسئول حمل و نقل بیماران بر روی برانکارد است.

A person responsible for transporting patients on a stretcher.

example
معنی(example):

برانکاردیر به سرعت به زخمی‌ها کمک کرد.

مثال:

The brancardier quickly assisted the injured.

معنی(example):

به عنوان یک برانکاردیر، او باید در شرایط فشار کار کند.

مثال:

As a brancardier, he needed to work under pressure.

معنی فارسی کلمه brancardier

: معنی brancardier به فارسی

برانکاردیر، فردی که مسئول حمل و نقل بیماران بر روی برانکارد است.