معنی فارسی branchedness
B1حالت یا ویژگی داشتن شاخههای متعدد و مختلف.
The condition or quality of having multiple branches.
- NOUN
example
معنی(example):
شاخهزنی صخرههای مرجانی زندگی دریایی متنوعی را حمایت میکند.
مثال:
The branchedness of the coral reef supports diverse marine life.
معنی(example):
شاخهزنی درخت آن را قدیمیتر نشان میدهد.
مثال:
The branchedness of the tree makes it look ancient.
معنی فارسی کلمه branchedness
:
حالت یا ویژگی داشتن شاخههای متعدد و مختلف.