معنی فارسی brank

B1

دستگاهی تاریخی که برای تنبیه یا کنترل افراد استفاده می‌شده است.

A historical device used for punishment or control.

example
معنی(example):

برانک دستگاهی بود که در مجازات‌های تاریخی استفاده می‌شد.

مثال:

The brank was a device used in historical punishment.

معنی(example):

آنها یک برانک قدیمی را در موزه به نمایش گذاشتند.

مثال:

They displayed an old brank in the museum.

معنی فارسی کلمه brank

: معنی brank به فارسی

دستگاهی تاریخی که برای تنبیه یا کنترل افراد استفاده می‌شده است.