معنی فارسی brashy

B1

رفتار خشن یا صریح که ممکن است به دیگران آسیب برساند.

Excessively bold or brash in manner or speech.

example
معنی(example):

نظرات تند او اغلب باعث ناراحتی مردم می‌شد.

مثال:

Her brashy comments often upset people.

معنی(example):

او حس شوخی تندی دارد که مورد تایید همه نیست.

مثال:

He has a brashy sense of humor that not everyone appreciates.

معنی فارسی کلمه brashy

: معنی brashy به فارسی

رفتار خشن یا صریح که ممکن است به دیگران آسیب برساند.