معنی فارسی brassate

B1

بروساته، نوعی از گیاه یا عنصر که منحصر به فرد و خاص است.

A unique and distinctive type of plant or element.

example
معنی(example):

بروساته به خاطر طراحی منحصر به فردش شناخته می‌شد.

مثال:

The brassate was known for its unique design.

معنی(example):

در نمایشگاه، بروساته توجه همه را جلب کرد.

مثال:

In the exhibit, the brassate caught everyone's attention.

معنی فارسی کلمه brassate

: معنی brassate به فارسی

بروساته، نوعی از گیاه یا عنصر که منحصر به فرد و خاص است.