معنی فارسی brasser
B2به فردی که در صنعت نوشیدنی، به ویژه آبجو، فعالیت میکند.
A person who brews or serves beer.
- NOUN
example
معنی(example):
برَسِر در جشنواره آبجوهای عالی سرو میکرد.
مثال:
The brasser served excellent beers at the festival.
معنی(example):
ما به برَسِر رفتیم تا با دوستان کمی نوشیدنی بنوشیم.
مثال:
We went to the brasser to enjoy some drinks with friends.
معنی فارسی کلمه brasser
:
به فردی که در صنعت نوشیدنی، به ویژه آبجو، فعالیت میکند.