معنی فارسی brassey
B1نوعی رنگ یا مشخصه طراحی، به ویژه در صنعت ساختمان و خودرو.
Related to or resembling brass, usually used to describe a color or finish.
- OTHER
example
معنی(example):
ساختمان برَاسی با طراحی معماری چشمگیری برخوردار بود.
مثال:
The brassey building had an impressive architectural design.
معنی(example):
او رنگ برَاسی را برای خودروی جدیدش انتخاب کرد.
مثال:
He chose a brassey color for his new car.
معنی فارسی کلمه brassey
:
نوعی رنگ یا مشخصه طراحی، به ویژه در صنعت ساختمان و خودرو.