معنی فارسی brasse
B1برسه، نوعی ماده یا طعمدهنده که در آشپزی کاربرد دارد.
A seasoning or ingredient used to enhance flavors in cooking.
- NOUN
example
معنی(example):
سرآشپز برای افزایش طعم، برسه اضافه کرد.
مثال:
The chef added brasse to enhance the flavor.
معنی(example):
برسه معمولاً در آشپزی فرانسوی استفاده میشود.
مثال:
Brasse is often used in French cuisine.
معنی فارسی کلمه brasse
:
برسه، نوعی ماده یا طعمدهنده که در آشپزی کاربرد دارد.