معنی فارسی brasseys
B1جمع کلمه برَاسی، به کار رفته در توصیف گروهی از افرادی که ویژگی یا خصوصیت مشترکی دارند.
A plural form of brassey, often referring to multiple entities with a brass-like quality.
- OTHER
example
معنی(example):
برَاسیها به خاطر استعداد هنریشان شناخته شده بودند.
مثال:
The brasseys were known for their artistic talent.
معنی(example):
بسیاری از برَاسیها در نمایشگاه هنری محلی شرکت کردند.
مثال:
Many brasseys participated in the local art exhibition.
معنی فارسی کلمه brasseys
:
جمع کلمه برَاسی، به کار رفته در توصیف گروهی از افرادی که ویژگی یا خصوصیت مشترکی دارند.