معنی فارسی brasslike

B1

ویژگی یا ظاهری که به برنج بسیار نزدیک است.

Resembling or similar to brass in appearance or texture.

example
معنی(example):

مجسمه دارای سطحی شبیه به برنج بود که در نور خورشید درخشان می‌شد.

مثال:

The sculpture had a brasslike finish that sparkled in the sunlight.

معنی(example):

او گردنبندی با سنگ‌های شبیه به برنج به گردن داشت.

مثال:

She wore a necklace with brasslike stones.

معنی فارسی کلمه brasslike

: معنی brasslike به فارسی

ویژگی یا ظاهری که به برنج بسیار نزدیک است.