معنی فارسی bratina

B1

نوعی عروسک یا شخصیت کوچک و زیبا که معمولاً برای کودکان طراحی شده است.

A type of small, cute doll or character typically designed for children.

example
معنی(example):

او به خاطر طراحی زیبا به براتینا خود عشق می‌ورزید.

مثال:

She loved her bratina for its cute design.

معنی(example):

براتینا یک هدیه عالی برای آن مناسبت بود.

مثال:

The bratina was a perfect gift for the occasion.

معنی فارسی کلمه bratina

: معنی bratina به فارسی

نوعی عروسک یا شخصیت کوچک و زیبا که معمولاً برای کودکان طراحی شده است.