معنی فارسی breaklist

B1

لیستی از وظایف یا اهداف که باید شکسته یا به اتمام برسند.

A list of tasks or objectives intended to be completed or broken down.

example
معنی(example):

من کارهای جدید را به لیست شکستن خود برای هفته آینده اضافه کردم.

مثال:

I added the new tasks to my breaklist for next week.

معنی(example):

لیست شکستن به ما کمک می‌کند تا بار کاری خود را به طور مؤثر مدیریت کنیم.

مثال:

The breaklist helps us to manage our workload effectively.

معنی فارسی کلمه breaklist

: معنی breaklist به فارسی

لیستی از وظایف یا اهداف که باید شکسته یا به اتمام برسند.