معنی فارسی breathe one's last
C1به معنای مرگ یا آخرین مکانیسم تنفسی کسی است، معمولاً در یک زمینه غمانگیز.
To die; to take the last breath.
- verb
verb
معنی(verb):
Die
معنی(verb):
Be defeated
example
معنی(example):
مرد سالخورده در کنار خانوادهاش آخرین نفسش را کشید.
مثال:
The elderly man breathed his last surrounded by family.
معنی(example):
او دستش را گرفت در حالی که او در بیمارستان آخرین نفسش را کشید.
مثال:
She held his hand as he breathed his last in the hospital.
معنی فارسی کلمه breathe one's last
:به معنای مرگ یا آخرین مکانیسم تنفسی کسی است، معمولاً در یک زمینه غمانگیز.