معنی فارسی briming

B1

بریمینگ به معنای پر یا لبریز شدن، مخصوصاً در مورد مایعات.

Overflowing; filled to the brim.

example
معنی(example):

لیوان بریمینگ با آب سرریز شد.

مثال:

The briming cup overflowed with water.

معنی(example):

چشمانش از شوق سرشار از اشک بود.

مثال:

His eyes were briming with tears of joy.

معنی فارسی کلمه briming

: معنی briming به فارسی

بریمینگ به معنای پر یا لبریز شدن، مخصوصاً در مورد مایعات.