معنی فارسی bring something into question
B2زیر سوال بردن یک موضوع، به معنای ایجاد تردید درباره صحت یا درستی آن است.
To challenge the validity or truth of something.
- IDIOM
example
معنی(example):
عملهای او شروع به زیر سوال بردن صداقت او کردند.
مثال:
His actions began to bring his honesty into question.
معنی(example):
گزارش شیوههای شرکت را زیر سوال برد.
مثال:
The report brought the company's practices into question.
معنی فارسی کلمه bring something into question
:
زیر سوال بردن یک موضوع، به معنای ایجاد تردید درباره صحت یا درستی آن است.