معنی فارسی bring something to bear
B2به کارگیری تلاشها یا منابع برای تأثیرگذاری بر یک موقعیت یا مشکل.
To utilize or apply resources or efforts to achieve a specific goal.
- IDIOM
example
معنی(example):
تیم تصمیم گرفتند که تخصص خود را بر روی پروژه به کار گیرند.
مثال:
The team decided to bring their expertise to bear on the project.
معنی(example):
ما باید تمام منابع خود را در این موقعیت به کار بگیریم.
مثال:
We need to bring all our resources to bear in this situation.
معنی فارسی کلمه bring something to bear
:
به کارگیری تلاشها یا منابع برای تأثیرگذاری بر یک موقعیت یا مشکل.