معنی فارسی bring something to the table
B2پیشنهاد یا ارائه ارزشها، مهارتها یا اطلاعات به یک گروه یا بحث.
To contribute something of value to a discussion or negotiation.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تجربه زیادی برای ارائه دارد.
مثال:
She has a lot of experience to bring to the table.
معنی(example):
شما چه چیزی برای ارائه دارید که شما را منحصر به فرد میکند؟
مثال:
What can you bring to the table that makes you unique?
معنی فارسی کلمه bring something to the table
:
پیشنهاد یا ارائه ارزشها، مهارتها یا اطلاعات به یک گروه یا بحث.