معنی فارسی brinkless

B1

بدون لبه، به حالتی اشاره دارد که لبه یا نقطه انتهایی ندارد.

Having no edge or brink; often used metaphorically to describe something vast and unbounded.

example
معنی(example):

این صخره بدون لبه و خطرناک برای صعود بود.

مثال:

The cliff was brinkless and dangerous to climb.

معنی(example):

این خلأ بدون لبه به نظر بی‌پایان می‌آمد.

مثال:

The brinkless void seemed endless.

معنی فارسی کلمه brinkless

: معنی brinkless به فارسی

بدون لبه، به حالتی اشاره دارد که لبه یا نقطه انتهایی ندارد.