معنی فارسی brinjarries
B1جمع کلمه برنجاری؛ اشاره به افرادی که در یک جامعه یا قبیله برنجاری هستند.
Plural of brinjaree; referring to individuals within a brinjaree community.
- NOUN
example
معنی(example):
برنجاریها جمع شدند تا برداشت خود را جشن بگیرند.
مثال:
The brinjarries gathered to celebrate their harvest.
معنی(example):
بسیاری از برنجاریها برای جشنواره فرهنگی گرد هم آمدند.
مثال:
Many brinjarries came together for the cultural festival.
معنی فارسی کلمه brinjarries
:
جمع کلمه برنجاری؛ اشاره به افرادی که در یک جامعه یا قبیله برنجاری هستند.