معنی فارسی brinjarry

B1

به گروه یا خانوادۀ برنجاری اطلاق می‌شود که معمولاً با تجارت و صنایع مرتبط هستند.

Referring to a family or community that engages in trade or has traditional craftsmanship.

example
معنی(example):

خاندان برنجاری تاریخ غنی در تجارت دارد.

مثال:

The brinjarry family has a rich history in commerce.

معنی(example):

او از یک پیشینه برنجاری می‌آید که به خاطر مهارت‌های خود شناخته شده است.

مثال:

He comes from a brinjarry background, known for their craftsmanship.

معنی فارسی کلمه brinjarry

: معنی brinjarry به فارسی

به گروه یا خانوادۀ برنجاری اطلاق می‌شود که معمولاً با تجارت و صنایع مرتبط هستند.