معنی فارسی briquetting

B1

نگهداری مواد اولیه و فشردن آن‌ها به شکل‌های مشخص، اکثر اوقات به عنوان سوخت استفاده می‌شود.

The process of compressing material into a briquette, often for fuel purposes.

example
معنی(example):

بریکت‌سازی شامل فشرده‌سازی مواد به اشکال جامد است.

مثال:

Briquetting involves compressing materials into solid shapes.

معنی(example):

فرایند بریکت‌سازی می‌تواند کارایی سوخت را افزایش دهد.

مثال:

The briquetting process can increase fuel efficiency.

معنی فارسی کلمه briquetting

: معنی briquetting به فارسی

نگهداری مواد اولیه و فشردن آن‌ها به شکل‌های مشخص، اکثر اوقات به عنوان سوخت استفاده می‌شود.