معنی فارسی briss

B1

یک عمل مذهبی یهودی که معمولاً شامل ختنه بچه‌های پسر است.

A Jewish ceremonial circumcision held for a newborn boy.

example
معنی(example):

بریس با دقت زیاد و طبق سنت برگزار شد.

مثال:

The briss was held with great care according to tradition.

معنی(example):

هر خانواده روش خاصی برای جشن گرفتن بریس دارد.

مثال:

Every family has their own way to celebrate a briss.

معنی فارسی کلمه briss

: معنی briss به فارسی

یک عمل مذهبی یهودی که معمولاً شامل ختنه بچه‌های پسر است.