معنی فارسی broadhead
B1تیری با نوک پهن، معمولاً برای شکار طراحی میشود.
An arrow with a wide cutting tip, typically used for hunting.
- NOUN
example
معنی(example):
او از تیر با سر پهن برای شکار استفاده کرد.
مثال:
He used a broadhead arrow for hunting.
معنی(example):
تیردارهای با سر پهن برای شکار بازیهای بزرگ موثر هستند.
مثال:
Broadhead arrows are effective for larger game.
معنی فارسی کلمه broadhead
:
تیری با نوک پهن، معمولاً برای شکار طراحی میشود.