معنی فارسی brontoscopy

B2

نوعی معاینه و بررسی گلوی بیمار با استفاده از ابزار خاص.

A procedure used to examine the interior of the throat.

example
معنی(example):

پزشک یک برونتوسکپی انجام داد تا گلوی او را ببیند.

مثال:

The doctor performed a brontoscopy to see her throat.

معنی(example):

پس از برونتوسکپی، هیچ نشانه‌ای از عفونت پیدا نکردند.

مثال:

After the brontoscopy, they found no signs of infection.

معنی فارسی کلمه brontoscopy

: معنی brontoscopy به فارسی

نوعی معاینه و بررسی گلوی بیمار با استفاده از ابزار خاص.