معنی فارسی bronzer

B1

محصولی آرایشی که برای اضافه کردن رنگ و درخشش به پوست استفاده می‌شود.

A cosmetic product used to add warmth and brightness to the skin.

noun
معنی(noun):

A cosmetic product intended to give the skin a temporary bronzed colour resembling a suntan.

example
معنی(example):

او از برنزر استفاده کرد تا چهره‌اش درخشش آفتابی داشته باشد.

مثال:

She applied bronzer to give her face a sun-kissed glow.

معنی(example):

استفاده از برنزر می‌تواند ظاهر آرایش شما را زیباتر کند.

مثال:

Using bronzer can enhance your makeup look.

معنی فارسی کلمه bronzer

: معنی bronzer به فارسی

محصولی آرایشی که برای اضافه کردن رنگ و درخشش به پوست استفاده می‌شود.