معنی فارسی browband

B2

بند یا زینتی که در قسمت جلوی سر یک اسب استفاده می‌شود.

A decorative band on a horse's bridle that goes across the forehead.

example
معنی(example):

بند پیشانی اسب با جواهرات تزئین شده بود.

مثال:

The horse's browband was decorated with jewels.

معنی(example):

او بند پیشانی زین را برای تناسب بهتر تنظیم کرد.

مثال:

She adjusted the browband of the bridle for a better fit.

معنی فارسی کلمه browband

: معنی browband به فارسی

بند یا زینتی که در قسمت جلوی سر یک اسب استفاده می‌شود.