معنی فارسی browniest

B1

قهوه‌ای‌ترین، صفت مقایسه‌ای برای توصیف چیزی که ته رنگ قهوه‌ای تیره‌تری دارد.

Superlative form of brown, used to describe the item with the darkest shade of brown.

example
معنی(example):

او قهوه‌ای‌ترین کلوچه را در دسته تهیه کرد.

مثال:

He baked the browniest cookie in the batch.

معنی(example):

در میان همه کیک‌ها، این یکی قهوه‌ای‌ترین است.

مثال:

Among all the cakes, this one is the browniest.

معنی فارسی کلمه browniest

: معنی browniest به فارسی

قهوه‌ای‌ترین، صفت مقایسه‌ای برای توصیف چیزی که ته رنگ قهوه‌ای تیره‌تری دارد.