معنی فارسی brownier

A2

قهوه‌ای‌تر، مقایسه‌ای برای توصیف چیزی که رنگ قهوه‌ای کمتری دارد.

Comparative form of brown, used to describe something that has a darker shade of brown.

example
معنی(example):

این کیک قهوه‌ای‌تر از کیکی است که هفته گذشته درست کردم.

مثال:

This cake is browner than the one I made last week.

معنی(example):

نان قهوه‌ای‌تر برای مشتریان جذاب‌تر بود.

مثال:

The brownier bread was more appealing to the customers.

معنی فارسی کلمه brownier

: معنی brownier به فارسی

قهوه‌ای‌تر، مقایسه‌ای برای توصیف چیزی که رنگ قهوه‌ای کمتری دارد.