معنی فارسی browniness
B1قهوهایبودن به حالت یا ویژگی رنگ قهوهای اطلاق میشود، به ویژه در غذاها و مواد خوراکی.
The quality or state of being brown, especially in the context of food.
- NOUN
example
معنی(example):
کیک دارای قهوهایبودن مناسبی بود که آن را خوشمزه به نظر میرساند.
مثال:
The cake had a perfect browniness that made it look delicious.
معنی(example):
قهوهایبودن توست نشان میدهد که به خوبی پخته شده است.
مثال:
The browniness of the toast indicated it was well-cooked.
معنی فارسی کلمه browniness
:
قهوهایبودن به حالت یا ویژگی رنگ قهوهای اطلاق میشود، به ویژه در غذاها و مواد خوراکی.