معنی فارسی browsage

B1

عمل مرور و جستجو در مکان‌ها یا منابع به صورت غیررسمی.

The act of casually browsing through items or resources, often without a specific goal.

example
معنی(example):

او از مرور غیررسمی در کتابفروشی لذت برد.

مثال:

She enjoyed some casual browsage at the bookstore.

معنی(example):

مرور غیررسمی می‌تواند به کشف نویسندگان جدید منجر شود.

مثال:

Browsage can lead to discovering new authors.

معنی فارسی کلمه browsage

: معنی browsage به فارسی

عمل مرور و جستجو در مکان‌ها یا منابع به صورت غیررسمی.