معنی فارسی brushlike
B1چیزی که شکل یا ظاهری شبیه به برس دارد.
Having a texture or appearance resembling that of a brush.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گیاه دارای برگهای شبیه برس است که در باد تکان میخورند.
مثال:
The plant has brushlike leaves that sway in the wind.
معنی(example):
موهای او وقتی مرتب میشود، بافتی شبیه برس دارد.
مثال:
Her hair has a brushlike texture when styled.
معنی فارسی کلمه brushlike
:
چیزی که شکل یا ظاهری شبیه به برس دارد.