معنی فارسی brushmaking
B1فرآیند تولید برسها با استفاده از تکنیکها و مواد مختلف.
The craft or process of making brushes, involving various techniques and materials.
- OTHER
example
معنی(example):
ساخت برس یک هنر است که نیاز به مهارت و دقت دارد.
مثال:
Brushmaking is an art form that requires skill and precision.
معنی(example):
کارگاه کلاسهایی در زمینه ساخت برس برای مبتدیان ارائه میدهد.
مثال:
The workshop offers classes in brushmaking for beginners.
معنی فارسی کلمه brushmaking
:
فرآیند تولید برسها با استفاده از تکنیکها و مواد مختلف.