معنی فارسی bubblish

B1

صفتی که به شخصیتی شاد و شاداب اشاره دارد که معمولاً با خوشحالی و سرزندگی در ارتباط است.

Describing someone who has a cheerful and lively personality.

example
معنی(example):

شخصیت بامزه و شاد او اتاق را روشن کرد.

مثال:

His bubblish personality brightened the room.

معنی(example):

او شیوه‌ای شاداب و زنده برای روایت داستان‌ها دارد.

مثال:

She has a bubblish way of telling stories.

معنی فارسی کلمه bubblish

: معنی bubblish به فارسی

صفتی که به شخصیتی شاد و شاداب اشاره دارد که معمولاً با خوشحالی و سرزندگی در ارتباط است.