معنی فارسی buccaned
B1فرایند بوکان کردن، به معنی نمکزده یا دودی کردن گوشت برای حفظ آن است.
The past tense of buccan; to have processed meat through salting or smoking.
- VERB
example
معنی(example):
گوشت به منظور نگهداری برای سفر بوکان شده بود.
مثال:
The meat was buccaned to preserve it for the journey.
معنی(example):
پس از اینکه غذا بوکان شد، میتوانست ماهها دوام بیاورد.
مثال:
After being buccaned, the food could last for months.
معنی فارسی کلمه buccaned
:
فرایند بوکان کردن، به معنی نمکزده یا دودی کردن گوشت برای حفظ آن است.