معنی فارسی buccaning
B1بوکان کردن، عمل استحصال یا نمکزده کردن گوشت و ماهی برای جلوگیری از فساد و حفظ آن است.
The act of preserving meat or fish by salting or smoking.
- VERB
example
معنی(example):
فرایند بوکان کردن گوشت چندین روز طول کشید.
مثال:
The process of buccaning the meat took several days.
معنی(example):
آنها آخر هفته را به بوکان کردن ماهی برای نگهداری گذراندند.
مثال:
They spent the weekend buccaning fish for preservation.
معنی فارسی کلمه buccaning
:
بوکان کردن، عمل استحصال یا نمکزده کردن گوشت و ماهی برای جلوگیری از فساد و حفظ آن است.