معنی فارسی bucklum

B2

باکلوم، نوعی مبلمان قدیمی یا وسیله‌ای دکوری.

Old-fashioned furniture or ornamental item.

example
معنی(example):

او یک باکلوم در ویرانه‌های باستانی پیدا کرد.

مثال:

He found a bucklum in the ancient ruins.

معنی(example):

اصطلاح باکلوم به نوعی از مبلمان قدیمی اشاره دارد.

مثال:

The term bucklum refers to a type of old-fashioned furniture.

معنی فارسی کلمه bucklum

: معنی bucklum به فارسی

باکلوم، نوعی مبلمان قدیمی یا وسیله‌ای دکوری.