معنی فارسی buckone
B1باکوان به معنای رد کردن یا شکستن چیزی، به ویژه سنتها یا روشهای معمول.
To break or reject an old tradition or method.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که به سنتهای قدیمی باکوان برود و از نو شروع کند.
مثال:
She decided to buckone the old traditions and start anew.
معنی(example):
برای موفقیت، او میدانست که باید روشهای معمول را باکوان کند.
مثال:
In order to succeed, he knew he had to buckone the usual methods.
معنی فارسی کلمه buckone
:
باکوان به معنای رد کردن یا شکستن چیزی، به ویژه سنتها یا روشهای معمول.