معنی فارسی bulkiness

B1

حجیم بودن، حالتی که چیزی بزرگ و سنگین باشد.

The state of being large and heavy.

example
معنی(example):

حجم زیاد مبل جابجایی آن را دشوار کرد.

مثال:

The bulkiness of the couch made it hard to move.

معنی(example):

او از حجم بالای کت زمستانی‌اش شکایت کرد.

مثال:

She complained about the bulkiness of her winter coat.

معنی فارسی کلمه bulkiness

: معنی bulkiness به فارسی

حجیم بودن، حالتی که چیزی بزرگ و سنگین باشد.