معنی فارسی burdie
A2پرنده یا نماد پرنده، معمولاً به صورت غیررسمی و دوستانه به کار میرود.
A term often used affectionately for a small bird.
- NOUN
example
معنی(example):
پرنده به ارتفاع بالایی در آسمان پرواز کرد.
مثال:
The burdie flew high in the sky.
معنی(example):
او یک پرنده چوبی به عنوان تزئین ساخته بود.
مثال:
He carved a burdie from wood as a decoration.
معنی فارسی کلمه burdie
:
پرنده یا نماد پرنده، معمولاً به صورت غیررسمی و دوستانه به کار میرود.