معنی فارسی burdigalian

B2

دوره‌ای از تاریخ زمین‌شناسی، معمولاً مربوط به یک دوره خاص در زمان.

Referring to a geological age or period; associated with specific historical events.

example
معنی(example):

دوره برودیگالیان در تاریخ مهم بود.

مثال:

The burdigalian period was significant in history.

معنی(example):

دانشمندان به مطالعه فسیل‌های متعلق به عصر برودیگالیان می‌پردازند.

مثال:

Scientists study fossils from the burdigalian age.

معنی فارسی کلمه burdigalian

: معنی burdigalian به فارسی

دوره‌ای از تاریخ زمین‌شناسی، معمولاً مربوط به یک دوره خاص در زمان.