معنی فارسی burgessdom
C1بزرگسالی، وضعیت یا شرایط تعلق به گروهی از بزرگترها یا شهروندان.
The state or condition of being a burgher or a member of a specific community.
- NOUN
example
معنی(example):
آنها درباره حقوق و مسئولیتهای بزرگسالان بحث کردند.
مثال:
They discussed the rights and responsibilities of burgessdom.
معنی(example):
در بعضی شهرها، بزرگسالان مزایای بیشتری به اعضای خود میدهند.
مثال:
In some towns, burgessdom grants additional privileges to its members.
معنی فارسی کلمه burgessdom
:
بزرگسالی، وضعیت یا شرایط تعلق به گروهی از بزرگترها یا شهروندان.