معنی فارسی burggrave
C2بزرگگرا، عنوانی برای مقام یا سمتی در نظام حکومتی قدیم، به ویژه در مناطق شهری.
A title for an officer or magistrate in charge of a borough.
- NOUN
example
معنی(example):
بزرگگرا در حکومتهای قرون وسطی موقعیت مهمی داشت.
مثال:
The burggrave held a significant position in medieval governance.
معنی(example):
یک بزرگگرا مسئول اجرای قانون محلی بود.
مثال:
A burggrave was responsible for local law enforcement.
معنی فارسی کلمه burggrave
:
بزرگگرا، عنوانی برای مقام یا سمتی در نظام حکومتی قدیم، به ویژه در مناطق شهری.