معنی فارسی burnwood

B1

سوزاندن چوب، معمولاً برای تولید گرما یا پختن غذا.

To consume wood by fire for heat or cooking purposes.

example
معنی(example):

ما باید چوب خشک پیدا کنیم تا برای آتش بسوزانیم.

مثال:

We need to find some dry wood to burn wood for the fire.

معنی(example):

آنها در زمستان چوب را در شومینه می‌سوزانند.

مثال:

They burn wood in the fireplace during winter.

معنی فارسی کلمه burnwood

: معنی burnwood به فارسی

سوزاندن چوب، معمولاً برای تولید گرما یا پختن غذا.