معنی فارسی burnut

B2

به طور کامل از بین رفتن یا خسته شدن، به ویژه به دلیل کار زیاد یا فشار.

To exhaust oneself physically, emotionally, or mentally from excessive work or stress.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت لباس‌های قدیمی‌اش را بسوزاند.

مثال:

He decided to burn out his old clothes.

معنی(example):

بعد از این‌که خیلی تلاش کردم، احساس می‌کنم کاملاً سوخته‌ام.

مثال:

After working so hard, I feel completely burnt out.

معنی فارسی کلمه burnut

: معنی burnut به فارسی

به طور کامل از بین رفتن یا خسته شدن، به ویژه به دلیل کار زیاد یا فشار.